بلاتکلیفی

¦

چه قدر این روزها تو بلاتکلیفی هستم من
خدای من یعنی اینقدر؟ الکی دلمو خوش کردم به چیزهای الکی تر کار من شده این روزا وبگردی (همون ولگری خودما )ما رو گذاشتن یه جایی با یه اینترنت پر سرعت _این یکیش که خداییش خیلی نازه_ما هم که از اینترنت بدمون میاد همش توشم ولی نمی دونم سیستم اسن روزها روزی 5 -6 بار قفل می کنه خلاصه به ما گفتن که باید یه شرکتی بزنیم تا کل این محلو که اسمشو آی سی تی گذاشتن رو بما واگذار کنن با 80 الا 100 تومنی مایه پایهو بعدشم اضافه کار کرد رو یه درصدی بدن ما هم که یه بار رفتیم ثبت برا ثبت شرکت اسم دادیم همه اسمامونم که فعلا برگشت خوده باید از اول چند تا اسم جدید بدیم تا این شرکته رو ثبت کنیم تا ببینیم چی پیش نیاد
مدیر عامل مخابرات می گه که شما این شرکتو فعلا ثبت نکنید اما شرکتی که ما تحت نظر اونهاییم کفته که ما باید با شما قرار داد ببندیم که اونم منوط به ثبت شرکت از طرف شما می باشه خلاصه ما شدیم الاگلنگ اینا به قول معروف
یه دل می گه برو برو یه دل می گه نرو نرو

تازه امروزم که دایان از دست ما قهر کرده بیچاره حق داره چند روزه که گفته به کن کارت تی وی کامپیوترم رو بدم منم گفتم باشه اما هی این دست اون دست کردم اخرشم قهر کرد خداییش منم منظوری که بخوام براش نفرشتم نداشتما اما نمی دونم چرا این روزا بی اراده شدم تازه یه بارم کامپیوترم رو هم باز کردما اما بازم نتونشتم درش بیارم حالا هم که می گم بفرستم می گه نمی خواد معلومه که قهر کرده ای خدا چقدر من گشاد شدم هر روزم از خودم بدیم میاد
خدا عاقبیت ما رو بخیر کنه


0 comments: