بالاخره ترم اول دانشگاهمون تموم شد بعد از چند سال دوباره دانشگاه
ترم اول اغلب دروس پايه بود دروسي مثل رياضيات و ديفرانسيل و انتگرال اونم تو نيمه دوم سال
نيمه اي كه تقريبا 5/1 ماه و اي حداكثر دو ماه مي باشد كه واقعا سخت گذشت و تا بياييم به جو درس و دانشگاه اشنا شويم دانشگاه تموم شده بود با كلي درس نخونده
و دروسي كه بايد در عرض 3 ماه تتموم مي شدن پس فشرده و سريع بيان مي شد و متاسفانه ما شب آخري بوديم(نمي دونم چرا هميشه درسامون بايد به شب امتحان برسه و كلي استرس و فشار و نخوابيدن)
خلاصه هر چي بود تقريبا به خير گذشت
اما استاد
استادهامون دو گروه بودن گروهي كه تقريبا نسل اولي بودن و سن و سالي ازشون گذشته بودند و تقريبا كمتر مي تونستن دانشجويان امروزي رو درك كنند و انعطاف كمتري داشتند و خلاصه تقريبا خشك بودند
كروه دوم نيز استاداي جواني بودند كه از نسل خود دانشجويان بودند و با خصوصيات اخلاقي دانشجويان ومشكلات انها آشنا بودند و انها را بيشتر درك مي كردند..
قوانين دانشگاه چادر را براي دانشجويان دختر اجباري كرده بود كه دانشجوياني كه اهل چادر نبودند به طرز خنده داري چادر را به دور كمرشون پيچونده بودند كه متاسفانه دانشگاه با اين كارشون منزلت چادر را نيز پايين آورده بودند . و همچينين متاسفانه كلاسهاي خانمها و آقايون را جدا كرده بودند كه اين نيز از عجايب بود
و يك كار بيهوده و نسنجبده بود.
و اما خود دانشجويان نيز تقريبا اهدافشان را گم كرده بودند و كمتر به درس و بيشتر به حواشي دانشگاه توجه داشتند.
و اما تقريبا تا پايان ترم مدير گروه نداشتيم
Share: Del.icio.us ¦ Balatarin ¦
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
0 comments:
Post a Comment