دروغ نفاق صداقت

¦

دیروز با یکی از دوستام سر موضوع صداقت و دروغ و اینکه معمولا افراد تحت چه شرایطی دروغ می کن و یا صداقت افرادو چطوری می تونستین درک کنیم و تشخیص بدیم بحث می کردیم
می گفت من از دروغ بدم می آد و اینکه واقعا نمی تونم آدمای دروغگو رو تحمل کنم و...
داشتم به این موضوع فکر می کردم که آئما چطور می تونن دروغ بگن و یا تحت چه شرایطی ممکنه دروغ بگن و اینکه صادق بودن و صداقت کجا می تونه معنا پیدا کنه
من فکر میکنم که آدمایی که دروغ می کن یکیش بخاطر نداشتن اعتماد به نفسه و اینکه همش فکر می کنه طرف مقابلش از خودش برتره و یا از لحاظ مادی بالاتره و چون در شرایط پایینتری قرار داره سعی میکنه با دروغ گفتن کمبودهاشو جبران کنه و شاید هم با غلو کردن (بلوف زدن)
اما بعضی دیگر تلاش می کنن حقایقو وارونه جلوه بدن و یا اینکه طرف مقابلشو فریب بده تا به خواسته هاش برسه که این نو دروغ به نظر من می تونه همراه با ریا و تزویر باشه و خیلی کثیف و خطرناکه

در مورد صداقت نیز می تونم بگم که افرادی که دارای اعتماد به نفس بالایی هستن و اینکه ارزش ها و ضد ارزش ها واسشون معنا داشته باشه و یا اینکه به مخاطبش احترام بزاره می تونه فرد صادقی باشه و اینکه بتونه با طرفش صادقانه حرف بزنه و بتونه باهاش راحت باشه و اینکه در مورد افکارش و اسرارش بتونه بدون هیچ تردیدی حرف بزنه و انتظار جواب معقولی داشته باشه
و در آخر هم می خوام بگم که ارزشی بودن صداقت و یا ضد ارزش بودن دروغ و نفاق جزو اصولیست که در کلیه جوامع پذیرفته شده می باشد و اختصاص به قشر و آیین خاصی نداره

0 comments: