بیهودگی

¦

داشتم به این فکر می کردم که بیهوده ترین کار دنیا رقصیدن به تنهایی در جمع در حالی که رقص بلند نیستی باشه . از بیرون که به قضیه نگاه می کنی  به نظر می رسه یه کار فوق العاده مضحکی باشه


اندر خم تعارفات

¦

آشنایی در حد سلام و چند بار دیدنه، تو تاکسی که می شینی با هم سلام واحوال پرسی می کنی و شاید چند کلمه بیشتر ، کم کم داری به مقصد می رسی و باید دست در جیب مبارکت فرو بری ، به فکر فرو می روی که کرایشو حساب کنی یا نه؟ بالاخره بعد کلی کلنجار رفتن تصمیم میگیری که فقط کرایه خودتو حساب کنی پس دسستو تو جیب مبارکت میکنی و پولی در حد کرایت بر می داری و دراز می کنی سمت راننده که ناگهان بغل دستیت سراسیمه پولی اماده می کند و کرایه تو را هم حساب می کند و تو ...