آن تشنه جوان
از بوی ما رمیده آهوی بدگمان
شاید هنوز
با گردن سفید بلندش بر تپه غروب
نزدیک یورت خلوت ما ایستاده است
شاید هنوز
شامه سپرده است به بوهای ناشناس
و گوش داده است به اصوات دور دست
20 قانون برای نوشتن داستانهای جنایی
21 hours ago
تو مي تواني به من زندگاني بخشي يا بگيري از من انچه مي بخشي
آن تشنه جوان
از بوی ما رمیده آهوی بدگمان
شاید هنوز
با گردن سفید بلندش بر تپه غروب
نزدیک یورت خلوت ما ایستاده است
شاید هنوز
شامه سپرده است به بوهای ناشناس
و گوش داده است به اصوات دور دست
Share: Del.icio.us ¦ Balatarin ¦
Design: Design Disease | For: Blogger By: Blog and Web | in farsi: PThemes
0 comments:
Post a Comment